جامعه سرآمدان رسانه در «رسامد» دور هم جمع شدند
1402/05/21 20:12
کامبیز روشن روان درباره ترکیب موسیقی ایرانی با سازهای غربی و بعضا الکترونیک بیان میکند: اگر ساخت این نوع قطعات خیلی آگاهانه انجام شود، تحولی را در قطعاتی که ساخته و به همین شکل هم اجرا میشوند، ایجاد میکند. منتهی اینکه چه کسی و با چه دانشی این کار را میکند، مسئلهای است که باید خیلی جدی روی آن تأمل کرد.
به گزارش"هنرآفرین" کامبیز روشن روان ـ موسیقیدان، آهنگساز، نوازنده و مدرس موسیقی ـ در گفت و گو با خبرگزاری ایسنا میگوید:
چند سالی است که خوانندههای سرشناس موسیقی ایرانی به ساخت آثار تلفیقی آواز سنتی ایرانی در کنار سازهای الکترونیک و برخی سازهای آکوستیک غیرایرانی روی میآورند و فضای ویژهای ایجاد میکنند. به هر حال خوانندهها و گروهها به دنبال این هستند که حرف تازهای را برای نسل جوان ارائه کنند. تولید این آثار هم در راستای همین طرز تفکر صورت میگیرد؛ به خصوص که اینگونه میتوانند مخاطبان بیشتری را به خود جذب کنند. جوانهای امروزی توجه زیادی به شکل و شمایل موسیقی اصیل ایرانی در فرم قدیمی آن ندارند و ترجیح میدهند موسیقی که گوش میدهند تا حدی به حال و هوای آثار روز نزدیک باشد یا دقیقا همانی باشد که خودشان دوست دارند؛ بنابراین این نوع سازها امکانی برای داشتن مخاطبان بیشتر و جوانتر را برای خوانندهها و گروهها ایجاد میکند.
ساخت آثار دو زبانه در راستای چندفرهنگ سازی
از آنجایی که تا به حال چنین اثری نساختهام، نمی دانم اصول و قواعد آن چیست و چگونه انجام میشود. ولی هدف از فعالیت در این ژانر شکل گیری یک رویکرد چندفرهنگی در موسیقی است؛ زیرا بدین صورت فرهنگهای مختلف میتوانند با هم همراه شوند. چندفرهنگ سازی و ساخت آثار موسیقی چند ملیتی سالها قبل شروع شده و به مرور در حال ترویج است. به هر حال ساخت این نوع آثار تنوع و برای هنرمندان ما جذاب است؛ زیرا میتوانند هم مخاطب ایرانی داشته باشند و هم غیرایرانی.
به خاطر دارم سالها پیش نمونههای اولیه موسیقیهای تلفیقی یا فیوژنی که انجام میشود در جشنواره موسیقی فجر نیز اتفاق افتاد؛ به گونهای که موسیقی ایرانی در کنار موسیقی الکترونیک، ترکی و یا ایتالیایی قرار گرفت. در ساخت چنین آثاری برخی از خوانندگان ایرانی با خوانندههایی از کشورهای دیگر آثار مشترک دو زبانه میسازند که معمولا هم حالت بداهه خوانی دارد. درواقع یک خواننده ایرانی شعری را به زبان فارسی براساس اشعار مثلا مولوی یا حافظ میخواند و در مقابل خواننده دیگر یا شعری از سرزمین خود را میخواند یا شعری که خواننده ایرانی خوانده است را به صورت ترجمه شده اجرا میکند.
وقتی که هنرمند قصد فعالیت در بعد جهانی دارد
این مسئله فرهنگی است. زمانی که یک خواننده ایرانی ترجیح میدهد به زبان دیگری بخواند، باید اینگونه نگاه کرد که دید او فرهنگی است و قصد دارد در حوزه کاری خود مخاطب جهانی داشته باشد و در همه جای جهان امکان فهم آثار او وجود داشته باشد. ولی آن دسته از هنرمندانی هم که آثاری را به زبان فارسی میخوانند، ترجیحشان بیشتر بر جذب مخاطبان داخلی است.
البته آن موسیقیای که برخی از هنرمندان ترجیح میدهند با شعر و ترانه انگلیسی روی آنها کار کنند، با زبان انگلیسی نتیجه بهتری خواهد داشت؛ درواقع این نوع موسیقیها به گونهای است که شعر انگلیسی بیشتر از شعر فارسی برایشان مناسب است. به دلیل اینکه ویژگیهای شعرهای فارسی موجب میشود که مثلا صدای خواننده اثر دارای تحریر و تواناییهای ویژهای باشد که مخصوص این موسیقی است.
در صدای خوانندگان پاپ تحریر نیست
ولی در صدای خوانندههای پاپ چه در ایران و چه در خارج از ایران تحریری نیست و خیلی ساده میخوانند. در این نوع از موسیقیها ریتم عامل ایجاد جذابیت است و کلام خیلی اهمیت ندارد؛ زیرا ریتم اثر باید بتواند آن انرژی و فضایی که مخاطب به دنبال آن است را برایشان ایجاد کند. گاهی وقتی که این نوع از موسیقیها را گوش میدهید، یا اصلا کلامی ندارند و یا تنها یک یا دو کلمه در آنها تکرار میشود.
بومی سازی ژانرها؛ درست یا غلط؟
به هر حال ژانرها وجود دارند و نمیتوان منکر این امر شد. هر کسی در ژانری که به آن علاقهمند است یا تخصص دارد، فعالیت میکند و قطعا آنهایی که تنها در یک ژانر به طور تخصصی کار میکنند، نسبت به آنهایی که مدام حوزه کاری خود را تغییر میدهند، موفقیت بیشتری کسب میکنند.
معیار انتخاب یک خواننده
معیارها بسته به اینکه چه کسی چه نوع موسیقی را میسازد و چه کسی قرار است آن را بخواند متفاوت و زیاد است. خواننده باید صدای گرم و گیرا، پخته و استعداد خواندن داشته باشد. همچنین صدایش خارج نباشد؛ چون متأسفانه برخی از خوانندگان هر فرآیندی را هم که طی کنند باز هم ته صدایشان خارج است و تنها در استودیو با تنظیمات دستگاهی میتوان صدای متفاوتی از آنها شنید. اگر موسیقی که میسازم مبتنی بر موسیقی دستگاهی باشد، خواننده حتما باید تحریر موسیقی ایرانی را بداند و در این زمینه کار کرده باشد.
شهرت خواننده هم معیار است
شهرت هم برایم معیار است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. البته گاهی هستند خوانندگانی که هیچ جا نخواندهاند ولی استعداد اینکه خواننده خوبی شوند را دارند. همین طور که ممکن است یک کارگردان فیلم اولی از من بخواهد برایش موسیقی فیلم بسازم که در مواردی پذیرفتهام و اکنون برخی از آنها جزو فیلم سازان مطرح ایران هستند. نگاه من این است که به آن دسته از افرادی که استعداد دارند کمک کنم تا تشویق شده و بتوانند پیشرفت کنند، هرچند که تمام ویژگیهای لازم را نداشته باشند.
رسالت موسیقی ایرانی در مواجهه با فرهنگهای دیگر
رسالت یک هنرمند موسیقی ایرانی در مواجهه با موسیقی و فرهنگهای دیگر این است که تعهد تخصصی لازم را به رشته کاری خود داشته باشد. اگر کار هنرمندی موسیقی ارکسترال است باید در زمینه موسیقی ارکسترال، ارکستراسیون و تمام مواردی که یک اثر موسیقی ارکسترال را میسازد اعم از هارمونی، ساز شناسی و ... را بداند و سالها روی آن کار کرده باشد که بتواند اثری بسازد که پایش بایستد و از آن دفاع کنند. استاد کیهان کلهر نمونه خوبی است. آنچه که او اجرا میکند موسیقی ناب ایرانی است. موسیقی او به گونهای تغییر پیدا میکند که با سازهای الکتریک غربی و حتی نوازندههای برجسته سازهای غربی هماهنگ شده و نتیجه خوبی هم حاصل میشود؛ به گونهای که با گوش دادن به آنها همچنان موسیقی ایرانی میشنوید. زمانی که یک آهنگساز ایرانی میخواهد از سازهای غربی یا از یک ارکستر غربی استفاده کند میبایست حتما آن سازها را بشناسد، ارکستراسیون و هارمونی را بداند، آگاه باشد که یک ارکستر چگونه تشکیل میشود، فرهنگ آن موسیقی را بشناسد و پیش از اینکه در آن زمینه به اجرا برسد کارهایی کرده باشد. اینکه فردی یک شب بخوابد و صبح بخواهد برای ارکستر سمفونیک قطعهای بسازد نتیجهای حاصل نخواهد شد.
لینک کوتاه : https://honarafarinnews.ir/n/259